سخن خوش

دانلود کتاب الکترونیکی، صوتی، پاورپوینت، PDF

سخن خوش

دانلود کتاب الکترونیکی، صوتی، پاورپوینت، PDF

این کتاب براساس داستان‌هایی از موفقیت و شکست نوشته شده است.
داستان‌هایی که نویسنده در کلاس‌های درس خود به عنوان استاد دانشگاه و پیش از آن به عنوان پژوهشگر، کارآفرین و مشاور مدیریتی تجربه کرده است و داستان‌هایی که کارآفرینان، مربیان، مدیران و... برای او تعریف کرده‌اند.

فصل‌های این کتاب طوری طراحی شده‌اند که شما را به چالش بکشند، تا خودتان و دنیا را با نگاهی تازه ببینید:
- ایده‌های سرراست هستند؛ اما لزوماً شهودی نیستند.
- آنها مناسب کسانی هستند که در محیط‌های پویا کار می‌کنند؛ جاهایی که موقعیت‌ها به‌سرعت تغییر می‌کند.  
- کسانی را که درگیرند، ملزم می‌کند که بدانند چگونه فرصت‌ها را شناسایی کنند، اولویت‌ها را بسنجند و از شکست درس بگیرند.
- برای هر کسی که بخواهد بیشترین عصارهٔ زندگی را بیرون بکشد.

"ایوان مکینتاش" استاد و سخنران برجسته‌ی رسانه‌های دیجیتالی، درباره‌ی کتاب "ای کاش وقتی بیست ساله بودم، می‌‌دانستم" می‌نویسد:
«کتاب "ای کاش وقتی 20 ساله بودم، می‌دانستم" یک کیمیا و دُرّ بی‌همتاست و هر اندیشه و عملی که از آن تاثیر بپذیرد، به بخشی از این کیمیا تبدیل خواهد شد. من در ماه گذشته، ده‌ها نسخه از آن را خریداری کرده و به عنوان جایزه به شرکت‌کنندگان در سمینارهایم اهدا کرده‌ام. این کتاب، حاوی ماجراها و مثال‌هایی است که "تینا سیلیگ" هنگام تدریس در دانشکده مهندسی دانشگاه استنفورد و مرکز کارآفرینی و دانشکده طراحی به آنها تاکید کرده است، هدف این کتاب، آزمودن شیوه‌های گوناگون برای تبدیل شدن به چیزی است که در توان شماست.»

کتاب "ای کاش وقتی بیست ساله بودم، می‌دانستم" (What I wish I knew when I was 20) نوشته‌ی "تینا سیلیگ" برای نخستین بار در سال 2009 منتشر شد.
این کتاب از همان ابتدای انتشارش، فروش فوق‌العاده‌ای داشت و جزء بهترین کتاب‌های "خودشناسی" قرار گرفت است.

پروفسور سیلیگ در این کتاب، همه‌ی قوانین گذاشته را دور می‌اندازد و با ارائه‌ی قوانینی جدید، تفکر خارج از عرف را به خواننده آموزش می‌دهد.
او درباره‌ی این کتاب می‌نویسد:
«ذهن ناهوشیار را می‌توان به کامپیوتری تشبیه کرد که بعضی از داده‌های آن نادرست است و مطالعه‌ی این کتاب، مجالی است شگفت تا گرایش‌‌هایی را که نسبت به زندگی دارید، دقیق‌تر بنگرید و از شّر بسیاری از الگوهای معیوب گذشته که در ژرفای وجودتان ریشه دوانده، رها شوید؛ آنگاه خواهید دید که روابط‌‌تان با مردم، ایده‌ها و اشیاء، معنایی یکسره متفاوت پیدا خواهدکرد.
در مقام مربی نوآوری و کارآفرینی، به تجربه دریافته‌‌ام که این افکار و آرمان‌‌ها برای افرادی که در محیط‌های دینامیک و پویا کار می‌کنند، ضرورتی اجتناب‌‌ناپذیر است؛ زیرا اوضاع و شرایط در چنین فضاهایی، به‌‌سرعت تغییر کرده و افراد به‌‌ناچار باید بدانند چگونه فرصت‌‌ها را شناسایی کرده، اولویت‌ها را تغییر داده و اندیشه‌های نو و آرمان‌‌های تازه را بیازمایند؛ به همین دلیل، این نقطه‌‌نظرها برای افرادی که مایلند انسان کارآمدی باشند و از تمام توانایی‌های خود بهره ببرند، گنجینه‌ای به‌‌راستی ارزنده است.»

جملاتی از کتاب "کاش وقتی بیست ساله بودم، می‌دانستم":

«پس چطور می‌فهمید که چه زمانی رها کنید و چه زمانی بر حل مشکل پافشاری کنید؟
این همیشه چالش بزرگی است که تمایل خود به انجام کاری را از احتمال "شدن" یا "نشدن" آن، جدا کنید. البته هر چه بیشتر روی پروژه‌ای، انرژی و زمان صرف کنید، احتمالِ بیشتری برای موفقیت هست؛ اما برخی تلاش‌ها هرگز به نتیجه نمی‌رسند؛ مهم نیست چقدر زمان، پول یا زحمت به آن تزریق شود.
علمی‌ترین جوابی که من پیدا کرده‌ام، این است که به ندای درونیِ خود گوش دهید و به گزینه‌های دیگر توجه کنید. اساساً باید با خودتان روراست باشید. آیا آنقدر تحمل و بردباری دارید که از دل مشکلات پیش روی‌تان، نقب بزنید تا به نتیجه‌ای موفق برسید؟ یا ترجیح می‌دهید مسیر دیگری را در پیش بگیرید؟
اگر تصمیم به "ترک کردن" گرفتید، مطمئن شوید که آن را درست انجام دهید. این یعنی، گفتنش از انجامش راحت‌تر است.
من افرادی را دیده‌ام که به‌زیبایی و موقرانه ترک می‌کنند، و بقیه آنقدر ناشیانه و بد که چالهٔ عظیمی پشت سر خود به جا می‌گذارند.
همان‌طور که در فصل 8 به‌تفصیل بحث می‌شود، احتمال دارد بارها و بارها و غالباً به‌صورت غیرمنتظره، در زندگیِ خود به یک نفر برخورد کنید. تنها همین دلیل کافی است که وقتی کاری را ترک می‌کنید، آن را با فکر و دقت، دربارهٔ عواقبی که برای اطرافیان‌تان دارد، انجام دهید.

سرفصل‌های کتاب:

فصل اول: یکی بخر، دو تا ببر!
فصل دوم: سیرک وارونه
فصل سوم: از چاقی بمیرید؛ یا در قطب جنوب مایو بپوشید!
فصل چهارم: لطفاً کیف پولتان را بیرون آورید!
فصل پنجم: چاشنی اسرارآمیز دره‌ی سیلیکون (Silicon Valley)
فصل ششم: مهندسی فقط برای دختران است.
فصل هفتم: لیموناد را به هلی‌کوپتر تبدیل کنید!
فصل هشتم: از اعتبار و نیک‌نامی‌تان مراقبت کنید!
فصل نهم: استاد! آیا این سوال در امتحان می‌آید؟

 

18,000 تومان

۰۳/۰۱/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی